دلم مرگ میخواهد و سکوت...
سکوتی مرگبار...
مرگی ساکن...
دستم را به سویت اشاره کردم...
و نگاهت را ربودم...
مرا در گور فراموشی نسپار...
احساسم با تو رنگ میگیرد...
رنگ ارغوانی...
لبریزم از خواهش...
تب دارم از عشق...
مرا به گوری بسپار....
که هر روز از کنارش میگذری...