-
[ بدون عنوان ]
11 - اردیبهشتماه - 1391 15:09
چرا وقتی تمام عاشقانه هامون تو یادمه باید اس ام اس عاشقانه ی هوسناک س.ک.س ی که ماله دختر دیگه ایه واسه من اشتباهی بفرستی؟!! دلم شکسته بدجور هیچ اشکی هیچ اغوشی هیچ دوستی هیچ پناهگاهی هیچ چیز این دنیای لعنتی ارومم نمیکنه . .... ..... ....... ........... ............... .................. ................ ...............
-
[ بدون عنوان ]
10 - اردیبهشتماه - 1391 13:50
وقتی...!!! . تمام بدنم...!!! . درد میکند...!!! . از دلتنگی...!!! . کجاست...؟؟؟ . مخدر نگاهت...!!! ----------------------------------------- دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان... برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم... حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم...
-
[ بدون عنوان ]
9 - اردیبهشتماه - 1391 14:34
دیشب با دوستم رفته بودم رستوان.... روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن که پسره رو به تخت ما بود ، معلوم بود با هم دوست هستند، اتفاقی چشمم به چشمه پسره افتاد.... قشنگ معلوم بود دختره عاشقه پسرست، پسره شروع کرد به دید زدن من ، سرمو انداختم پایین.... دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. یه کاغذ برداشتمو به پسره...
-
[ بدون عنوان ]
7 - اردیبهشتماه - 1391 14:08
باور نمیکنم باز هم خیانت... تو دیگه چرا؟؟؟ تو که جای خواهر رو برام پر کردی تویی که بهت اعتماد داشتم تو دیگه چرا؟؟؟ ای خدا حسادت تا کجا؟؟؟ +++++++++++++++++++++++++++++++++ پس مونده ی من مال تو +++++++++++++++++++++++++++++++++ استفراغ کرده بودم اون دوستی و خاطراتشو مال خودت بخور نوش جونت...
-
[ بدون عنوان ]
4 - اردیبهشتماه - 1391 16:09
بیزارم از همتون که تو اوج تنهایی ولم کردین...
-
[ بدون عنوان ]
16 - فروردینماه - 1391 14:31
بوسه نمی خواهم... اگر احساس می کنی واقعا مـــــــــــــردی! مرا محکم در آغوش بگیر. دلم برای یک آغوش مردانــــه تـــــــــــــــــــنگ شده...
-
[ بدون عنوان ]
15 - فروردینماه - 1391 12:59
مقدّس تـرین جـای ِ دنیــاست اتـاق ِ تنــهایی هـایـم ! وقـــتی ، بـا نیـّـت ِ تــو خـــلوت میکـــنم ...! میدانم ؛ دیگر برای من نیستی ! اما .... دلی که تنگ باشد این حرفها را نمیفهمد =============================== دیــــــــــروز: همه انرژیمو جمع میکنم! شماررو میگیرم! حرفی که میخوام بگم و هزار بار با خودم...
-
[ بدون عنوان ]
14 - فروردینماه - 1391 13:06
تحویل نمیگیرم!!! سالی را... که بدون تو تحویل شود..
-
[ بدون عنوان ]
7 - فروردینماه - 1391 00:41
دنیا را بغل گرفتم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد خوابم برد بیدار شدم دیدم آبستن تمام دردهایش شده ام...
-
[ بدون عنوان ]
6 - فروردینماه - 1391 19:58
صدا ... دوربین ... حرکـت ... ... باز هم برایم نقش بازی کن ! نقش یک عاشـق ِ دلـداده !!!.... ><><><><><><><><><><><><> ><><><><><><><><><><><><> مــــــــرا هیـــــــــچ...
-
[ بدون عنوان ]
5 - فروردینماه - 1391 01:01
بین من و تو فقط یه غرور فاصله افتاد ...... این چهار حرف چه قدرتی دارد! قدرتش از عشق بیشتر بود ....... که اکنون هر دو تنهاییم...! مهم نیست ================================ دُز ِ بوسه هایت آنقدر بالاست که تصورش هم مرا مست میکند! قول میدم بد مستی نکنم ؛ بگذار زیاد از پیکِ لبانت بنوشم به سلامتی هردومان !...
-
[ بدون عنوان ]
4 - فروردینماه - 1391 03:05
تو را دوست دارم چه فرق مى کند که چرا یا از چه وقت یا چطور شد که... چه فرق میکند وقتى تو باید باور کنى که نمى کنى و من باید فراموش کنم که نمى کنم!!...
-
[ بدون عنوان ]
3 - فروردینماه - 1391 00:40
بیزارم از اینکه اسم هرزگی هایت را آزادی و اسم نگرانی هایم را گیر میگذاری و برای بی تفاوتیهایت اعتماد را بهانه می آوری . . . ---------------------------------------------------- نه اسمش عشـــــــــق است، نه علاقه، نه حتی عادت، اشتباه محض است دلتنگ کسی باشی که دلـــش با تـــــــــو نیســـت !...
-
[ بدون عنوان ]
1 - فروردینماه - 1391 03:31
2571 ایرانی 7034 اریایی 3750 زردشتی عید رو به همه دوستام تبریک میگم یه سال دیگم گذشت بدترین سال عمرم بدترین اتفاق های عمرم رو به چشمم دیدم حالا شروع یه سال دیگه با هزار امید و ارزو اما در اخر فقط حسرت به جا میمونه حسرت و حسرت و حسرت
-
...
28 - اسفندماه - 1390 17:21
از من س ..ک ..س می خواهی اما آیا دوستم داری ؟ هنوز حتی دوستت دارم بر لبانت جاری نشده از لمس تن من سخن میگویی ؟ به هستیم سوگند لمس که می شویم سه بخش می شویم در ذهن همه .. فا...ح ...شه .. .. این منحصر به دخترها نیست؛ فرقی نمی کند زن باشی یا مرد؛ همین که تن دادی و دل ندادی: . . . فا ....ح .....شه ای...!...
-
[ بدون عنوان ]
26 - اسفندماه - 1390 15:53
بعضی وقتا هست که دوس داری یکی کنارت باشه ... محکم بغلت کنه... بذاره اشک بریزی راحت بشی... بعد آروم تو گوشت بگه : دیوونه من که باهاتم و هیچ وقت تنهات نمیزارم......... ------------------------------------------------------ یه حیوون دست از سرم برنمیداره . .. ... .... ..... کلافم...عصبیم...
-
ای خدا دلگیرم ازت...
24 - اسفندماه - 1390 03:34
از همه متنفرم حالم از همه چیز بهم میخوره دوست دارم این همه نفرت یه جوری تخلیه شه بوی تعفن داره خفم میکنه به اخر خط رسیدم به کجا پناه ببرم؟؟ دورم پره گرگه پره لاشخور چرا کسی کمکم نمیکنه؟ خستم خیلی خیلی خسته خـــــــــدایـــــــــــا بسه دیگه کم اوردم... همینو میخوای؟ تمومش کن چرا همیشه امتحانت مال منه رحمتت مال یکی...
-
[ بدون عنوان ]
14 - اسفندماه - 1390 11:13
روی دیوار روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو چشــــم می کشم و دهانی که بخندد به این همه تنهایی و انتـــظار ... این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ و تکه ذغالی که خطــــ می کشد نیامدنتـــــــــ را ... ------------------------------------------------- چرا این گونه است؟ نمی دانم چرا این گونه است وقتی نگاه عاشق...
-
[ بدون عنوان ]
3 - اسفندماه - 1390 13:41
تو رو میبینم و هول میکنم همه چیو تحمل میکنم تو خیالم اخه مال منی تو که فقط تو خیال منی واسه دیدن تو دنیا رو بهم میریزم دیگه راهی نمونده بیا پیشم عزیزم اگه عاشقه مثل دل من دل تو اگه دوست داری حتی یه ذره منو اگه حس منو توام حس میکنی چی میشه یه دفعه بگی مال منی نذار تنها بمونم بیا اروم جونم دیگه بی تو نمیتونم ببین ابریه...
-
[ بدون عنوان ]
1 - اسفندماه - 1390 18:26
با تموم خاطرات خوب و بد نمیشه ساده ازت دل بکنم میدونم سهم من از تو حسرته داغ عشق تو میمونه رو تنم هنوزم هرجا میرم به یادتم مثل نبض زندگی مثل خدا هنوزم لحظه به لحظه قلب من زیر پات میشکنه اما بی صدا حالا که میخوای فراموشت کنم حالا که دیگه به من نمیرسی بذار این دروغ رو باور کنم داری میری تو بی کسی من هنوز با خاطرات تو...
-
[ بدون عنوان ]
30 - بهمنماه - 1390 11:23
اینک زمین را میستاییم؛ زمینی که ما را در بر گرفته است. ای اََهورهمَزدا ! زنان را میستاییم. زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند و از بهترین اَشَه برخوردارند، میستاییم. اوستا - یسنا 38 - بند1 29 بهمن ماه،روز عشق ایرانی، سپندارمذگان خجسته باد. ----------------------------------------------- بی تو احساس درد دارم شاید...
-
[ بدون عنوان ]
29 - بهمنماه - 1390 13:02
میگفتی عوض شدی . .. ... شدی اونی که من میخوام . .. ... دروغ بود . .. ... خیره شدی تو چشمام . .. ... سراسر وجودت بغض بود و گریه . .. ... سراسر وجودم خشم بود و نفرت عمق نفرت منو حس کن سرت رو بالا نیار نمیخوام ببینم چشمایی رو که دروغ گفت که خیانت کرد که بازیم داد . .. ... نزدیک میشی بهم نزدیک نزدیک فاصله نفس شد توی گوشم...
-
[ بدون عنوان ]
22 - بهمنماه - 1390 18:07
نمیدونم چی میخوام از خودم از اطرافیانم چی میخوام که به ارامش نمیرسم چرا هیچ کسی موندنی نیست؟ چرا همه اهنگ رفتن رو زمزمه میکنن؟ خدایا... کدامین پل در کجای دنیا شکسته که هیچ کس به مقصد نمیرسه؟؟ . . . . . . . . . خودمو گم کردم... ==================== به سرنوشت بگویید:اسباب بازی هایت بی جان نیستند ادمند میشکنند ارامتر...!...
-
[ بدون عنوان ]
4 - بهمنماه - 1390 03:03
گفت قول بده... گفتم : چه قولی ؟ گفت : که هر وقت یاد ِمن افتادی بخندی ! رفتی !! همه فکر کردن دوستت نداشتم که فقط "خندیدم" ! که همش خندیدم !!
-
[ بدون عنوان ]
17 - دیماه - 1390 16:16
بندهای کفشهایت را هم بستی چقدر زود ... نگاه کن ... التماس غریبانه ی چشمانم را ... که بعد رفتنت مهربانی اش خاک میخورد خدا خیر بده این کفش های بندی را که رفتنت که رفتنم را دقیقه ای به تعویق می اندازد .
-
[ بدون عنوان ]
11 - دیماه - 1390 10:35
نگاه منتظرم خیس است و مبهوت در امتداد جاده ای که تو از ان سرد و مغرور گذشتی و بی اعتنا به من حتی پشت سرت را هم نگاه نکردی همه چیز شاید یک اتفاق ساده بود لغزیدن نگاهم بر زلال احساست و تپیدن دلم... که التماس نورانی در خود داشت و اری... من انجا قربانی شدم و تو الهه بودی که این قربانی شایسته ی ان نبود میدانم و اری من تمام...
-
[ بدون عنوان ]
10 - دیماه - 1390 16:18
جرم من چیست؟ سکوتی پر حرف... یا نگاهی خالی از اطاعت محض شاید... اما دل من متهم است اتهامش: اندوه یا که یک شادی کوچک بابت بارش برف...! اگه رفتی اگه سرنوشت اشکامو ندیدی من به نقطه سر خط تو به سرنوشت تازه ای رسیدی...
-
[ بدون عنوان ]
5 - دیماه - 1390 19:15
دلم مرگ میخواهد و سکوت... سکوتی مرگبار... مرگی ساکن... دستم را به سویت اشاره کردم... و نگاهت را ربودم... مرا در گور فراموشی نسپار... احساسم با تو رنگ میگیرد... رنگ ارغوانی... لبریزم از خواهش... تب دارم از عشق... مرا به گوری بسپار.... که هر روز از کنارش میگذری...
-
[ بدون عنوان ]
5 - دیماه - 1390 19:00
اوج من حضیضی است بی تو و بی تو ... شاید ... اما ... اگر ... آیا ... بی تو نتوانم خواهم ماند و نخواهم که توانم ماند و بی تو شاید ها اماها اگرها آیاها به هرگز بدل خواهند شد و من هرگز بی تو نمی خندم و من هرگز بی تو نفس نمی کشم و من هرگز بی تو زنده نمی مانم.